English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deed of transfer U انتقال نامه
deed of transfer U سند انتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deed U کردار
deed U فعل
deed U عمل
deed U در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
deed U کار
deed U قباله
deed U سند باقباله واگذار کردن
deed U سند
deed U مدرک
deed U قرارداد
deed of endowment U وقف نامه
deed of gift U هبه نامه
deed of partnership U قرارداد مشارکت
deed of poll U سند بدون رونوشت
deed of sale U سند فروش
deed of covenant U پیمان
deed of covenant U قرارداد
deed of conveyance U صلح نامه
alms deed U احسان
deed of sale U بیع نامه
alms deed U صدقه
alms deed U خیرات
word and deed U گفتاروکردار قول وفعل
concession deed U امتیاز نامه
deed of assignment U سند واگذاری اختیارات
deed of assignment U مدرک صلاحیت قانونی
deed of trust U سند تودیع امانت
deed of trust U سنداستیفای دین از ملک رهنی
title deed U اسناد مالکیت
purchase by a deed U با سند خریدن
purchase by a deed U قباله کردن
private deed U سند خصوصی
title deed U قباله مالکیت
deed box U گاوصندوقمخصوصاسنادمهم
in word and deed U درگفتارو عمل
i deed it my duty to U وفیفه خود می دانم که
official deed U سند رسمی
deed poll U تغییر نام
deed partnership U شرکتنامه
deed under private U سند غیر مصدق
deed under private U سند عادی
abstract a deed U قباله ایی را خلاصه کردن
title deed U سند مالکیت
deed under private seal U سند عادی
operative part of a deed U قسمت اصلی سند
deed under private seal U سند غیر مصدق
deed under private signature U سند عادی
k , transfer U ضریب تصحیح برد توپ
k , transfer U ضریب کای برد
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer U واگذاری
transfer U واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer U واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer U واگذاری نقل
transfer U سند انتقال یا واگذاری
transfer U حواله
transfer U احاله
transfer U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U سند انتقال انتقالی
transfer U واگذار کردن
transfer U واگذاری تحویل
transfer U نقل
transfer U تغییر سمت دادن لوله
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U پهلو- رفت
transfer U دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer U زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer U تغییر دستور یا کنترل
transfer U انتقال دادن
transfer U کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer U ورابردن
transfer U ورابری
transfer U تغییر دستورات یا کنترل
transfer U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer U منتقل کردن
transfer U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer U انتقال
transfer check U انتقال
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer income U درامد انتقالی
transfer area U در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer function U تابع انتقال
transfer limit U حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer line U خط انتقال
transfer ladle U پاتیل انتقال
transfer interpreter U مفسر انتقال
transfer check U مقابله
transfer case U دیفرانسیل
transfer earnings U درامدهای انتقالی
transfer case U جعبه انتقال نیرو
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer equipment U تجهیزات
transfer functions U توابع انتقالی
transfer limit U حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer instruction U دستور العمل انتقال
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer machine U دستگاه انتقال
transfer payment U پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer rate U نرخ انتقال
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer reaction U واکنش انتقالی
transfer station U محل انتقال افراد
transfer station U محل اعزام افراد
transfer switch U کلید انتقال
transfer time U زمان انتقال
transfer time U مدت انتقال
unconditional transfer U انتقال غیر شرطی
transfer canal U کانالانتقال
transfer port U دریچهانتقال
transfer order U دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer resistor U ترانزیستور
transfer medium U رسانه انتقال
transfer mold U قالب گیری انتقالی
transfer molding U قالب ریزی انتقالی
transfer molding U ریخته گری انتقالی
transfer of capital U انتقال سرمایه
transfer of learning U انتقال یادگیری
transfer of obligation U حواله مدنی
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of technology U انتقال تکنولوژی
transfer of training U انتقال اموزش
transfer operation U عمل انتقال
transfer orbit U مدار انتقال
transfer table U میز انتقال
transfer scale U پایهانتقال
credit transfer U انتقال اعتبار
heat transfer U انتقال گرما
heat transfer U انتقال حرارت
file transfer U انتقال فایل
power transfer U انتقال انرژی
energy transfer U انتقال انرژی
credit transfer U پرداخت ازطریق انتقال
transfer payments U پرداختهای انتقالی
data transfer U انتقال داده ها
conditional transfer U انتقال شرطی
collect transfer U بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
block transfer U انتقال بلوک
block transfer U انتقال کندهای
transfer characteristic U مشخصه متقابل
radial transfer U انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
positive transfer U انتقال مثبت
technology transfer U انتقال تکنولوژی
telegraphic transfer U انتقال تلگرافی
thermal transfer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
negative transfer U انتقال منفی
third person of a transfer U محال علیه
transfer address U ادرس انتقال
fuel transfer pipe U لولهانتقالسوخت
data transfer operations U عملیات انتقال داده
courier transfer officer U افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
current transfer ratio U نسبت انتقال جریان
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
courier transfer station U مرکزارسال پیک ارتشی
courier transfer station U ایستگاه تعویض پیک
courier transfer officer U افسر مسئول پیک
bit transfer rate U نرخ ارسال بیت
passenger transfer vehicle U وسلهجابجاییمسافرین
charge transfer compounds U ترکیبات انتقال بار
data transfer rate U سرعت انتقال داده ها
heat transfer coefficient U ضریب انتقال گرما
materials transfer notes U برگه انتقال مواد
materials transfer notes U دستورانتقال مواد
image transfer constant U ثابت انتقال تصویر
government transfer payments U پرداختهای انتقالی دولت
file transfer utility U برنامه کمکی انتقال فایل
file transfer protocol U پروتکل انتقال فایل
data transfer rate U نرخ ارسال داده
data transfer rate U میزان ارسال داده
electronic transfer of data U انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
data transfer rate U میزان انتقال داده
electron transfer mechanism U مکانیسم انتقال الکترون
transfer license plate [American E] U پلاک انتقال
transfer number plate [British E] U پلاک انتقال
thermal wax transfer printer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
secure hypertext transfer protocol U گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
peer to peer file transfer U دستیابی فایل عمومی
peer to peer file transfer U انتقال فایل همتا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com